لوازم بسط عدالت در جامعه از نگاه امام علی(ع)
تاریخ انتشار: ۲۸ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۵۵۳۲۶۲
به گزارش سرویس وبگردی خبرگزاری صدا و سیما، هنگامی که زندگی اجتماعی شکل گرفت و انسانها احساس کردند در جمع و استفاده از منابع و منافع مادی برای زندگی خود توانایی محدودی دارند، پس سعی کردند سهم بیشتری برای خود و سهم کمتری برای دیگر انسانها در نظر بگیرند. نتیجه اینکه انسانهای ضعیف در این میان سهمشان همیشه کمتر بود زیرا در حفظ و نگهداری داشتههایشان قدرت کمتری داشتند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حتی آنان که جزو طبقات بالاتر بودند حقشان توسط قدرتمندترها پایمال میشد ولی دلشان به این خوش بود که به افراد ضعیفتر دسترسی دارند و از این ناحیه میتوانند کسریهای خود را جبران کنند.
البته این وضعیت همیشه با اعتراض انسانهایی مواجه شده و روشهایی برای برهم زدن این نظم طبقاتی توسط آنان پیش گرفته میشد. آنها یا از مردم قدرت مادی میگرفتند تا صادقانه یا غیرصادقانه، حق و حقوقشان را با جنگ به آنان بازگردانند یا قدرت معنوی میگرفتند تا با مباحث علمی، آگاهی بخشی، اطلاعرسانی و وضع قوانین احقاق حق کنند. افرادی که با مباحث علمی قصد حرکت به سمت ایجاد موازنه و عدالت داشتند شروع کردند به بررسی زندگی انسانها و اتفاقات مختلف تا با کسب تجربه عدالت را در زندگی انسانها ایجاد کنند. البته در میان آنان همیشه کسانی بودند که راه را اشتباه میرفتند و در استدلالهای علمی مرتکب خطا میشدند.
خداوند که خالق انسانهاست برای رفع ظلم و عدم پایمال شدن حق انسانها پیامبرانش را فرستاد تا مردم را با «علم زندگی» آشنا کنند اما بیشتر انسانها راه نافرمانی و جهالت را پیش گرفتند تا بتوانند در مسیر قبل حرکت کنند. در کل انسان برای عمل به هر چیزی علم آن را نیاز دارد؛ آن هم علم کامل و صحیح. پس برای این کار سعی کرد به توان خود تکیه کند نه توانی که خداوند در اختیارش قرار داده بود. ما معتقدیم در کسب علم برای دوری از ظلم و بیعدالتی باید به دین و تبیین ائمه اطهار(ع) مراجعه نماییم. زیرا ایشان مانند انسانهای دیگر نیستند که نیاز به استادی داشته باشند یا سعی کنند با توسل به آزمون و خطا یک مسئله علمی را ایجاد یا حل کنند. پیامبر خدا(ص) و اهل بیت طاهرش(ع) خودشان علم هستند نه اینکه در محضر کسی درس خوانده باشند و پس از تلاشهای مجدانه به موضوع آنهم مختصر علم پیدا کرده باشند. بههمین جهت است که میگوییم انسانها برای شناخت زندگی باید به سمت ایشان حرکت میکردند.
در مورد عدالت و احقاق حق میتوان به بیانات معصومین(ع) مراجعه کنیم و از محضر آنان بیاموزیم تا به اسم ایجاد عدالت دچار بسط بیعدالتی نشویم. امیرالمؤمنین(ع) که الگوی عدالت در رفتار و حکومت برای ما است بیانات شریفی در این خصوص دارند که فقط قطرهای از دریای آن را میتوانیم در این چند جمله بررسی کنیم.
ایشان عدالت و مواسات و ایجاد موازنه در زندگی بشر را اول تعریف فرموده و بعد اهمیت آن را و بعد لوازم آنرا و بعد نیازمندیهای آن را بهما معرفی میفرمایند. امام(ع) در تعریف عدالت میفرمایند: «عدل، ستم نکردن و انصاف است و احسان، نیکویى کردن و بخشش است.»(قصارالحکم، ص231) حضرت علی(ع) عدل را «رستگاری و کرامت»، «برترین فضایل»، «بهترین خصلت» و «بالاترین موهبت الهی» و «مأنوس خلایق» و موجب «افزایش برکات» ذکر میفرمایند.( شرح غررالحکم، ج1، ص11) به نظر امام(ع) «جوهره و هسته اصلی ایمان، عدالت است و تمام نیکوییها از آن سرچشمه میگیرند.»
عدالت کاربرد پیچیدهای در زندگی انسان داشته و در تمام عناصر زندگی فردی، اجتماعی و سیاسی جریان دارد. انسانی که بخواهد عدالت داشته باشد نهتنها خود را مکلف در برابر انسانها میبیند، بلکه در مورد تمامی موجودات و مخلوقات عدالت را جز اصول خود برمیشمارد. امیرمؤمنان(ع) در حیات سیاسیشان ما را به نکته مهمی در مورد عدالت میرساند و آن اینکه برای بسط عدالت در جامعه اول نیاز به حکومتی دارای اندیشه عدالتخواهانه داریم و عواملی پاکدست که حکومت را برای رسیدن به عدالت کمک کنند و نفسی که عدالتخواه باشد. ایشان در بیاناتشان مهترین عامل قدرت سیاسی را عدالت میدانند و میفرمایند: «هیچچیزی همانند عدالت، دولتها را محافظت نمیکند.»(شرح غررالحکم، ج5، ص70) و «رعایت عدل، موجب تداوم قدرت و اقتدار نظام سیاسی میگردد.» (همان، ج2، ص172) حیات فردی، اجتماعی و سیاسی به عدل است. زیرا اگر عدالت وجود نداشته باشد زندگی شکل نمیگیرد، رشد امکانپذیر نمیشود و توسعه اتفاق نمیافتد.
این حکومت نیاز به کارفرمایی دینشناس هم دارد که بتواند محافظ و مراقب عدالت باشد. امام(ع) اولا حکومت کردن را شایسته کسانی میداند که توانمند هستند و فرمانپذیر خداوند. دوما زمامداران سالم. ایشان میفرمایند: «کار مردم جز به شایستگی زمامداران سامان نمییابد.»(نهجالبلاغه، خ216) و نیز «آفت کارها ناتوانی کارکنان است.» کارکنانی که هم متقی هستند و هم متخصص میتوانند عدالتگستر باشند. بههمین دلیل طلحه و زبیر را شایسته مسئولیت ندیدند چون سلامت نفس نداشتند.(تاریخ طبری، ج3، ص459) ایشان نقص در هر یک از لوازم عدالتگستری را نقص عدالت در جامعه میدانند و به ما میآموزند که برای جامعهای عادل باید خودمان، مدیران و نخبگان و نیز قدرت سیاسی، همگی عدالتدوست و عدالتخواه باشیم.
منبع: راسخون
منبع: خبرگزاری صدا و سیما
کلیدواژه: عدالت انسان ها امام ع
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.iribnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری صدا و سیما» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۵۵۳۲۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بازاندیشی نظری و روشی در شناخت کلان مفهوم عدالت اجتماعی
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، عدالت اجتماعی یکی از مهمترین واژگان علوم انسانی و اجتماعی است و معمولا در بسیاری از محافل و کرسیهای دانشگاهی و پژوهشی کشور در دیدگاهها و رویکردهای جامعوی در سطوح کلان، میانه و خُرد از جایگاه مقولۀ هسته مرکزی برخوردار است.
رضا صفری شالی (دانشیار جامعهشناسی دانشگاه خوارزمی) در مقالهای با عنوان «ضرورت بازاندیشی نظری و روشی در شناخت کلان مفهوم عدالت اجتماعی» به این موضوع اشاره میکند که در تعریف و سنجش عدالت اجتماعی در کشور رویکرد واحدی وجود ندارد؛ لذا گاهاً برداشت ناقص و نامفهوم از عدالت وجود دارد و عدالت در معنای برابری، شایستگی، نیاز، انصاف، حد وسط و میانه و... تقلیل داده میشود؛ هرچند هر یک از مفاهیم مذکور بخشی از سازه عدالت هستند ولی کل عدالت و یا در قامت آن نیستند.
* عدالت اجتماعی
این پژوهشگر در این مقاله مینویسد عدالت اجتماعی امکان بهرهمندی همه از شرایط یکسان برای دسترسی به فرصتهای اجتماعی است. حفظ حقوق همۀ مردم در جامعه، احترام به حقوق یکدیگر است. در سنجش عدالت در محافل دانشگاهی و پژوهشی تاکنون بیشتر درک از عدالت و احساس عدالت مدنظر بوده که اغلب با روش پیمایش مورد تعریف عملیاتی و سنجش قرار گرفته است.
عدالت اجتماعی امکان بهرهمندی همه از شرایط یکسان برای دسترسی به فرصتهای اجتماعی استاو خاطرنشان میکند که این مقاله با رویکرد جامع جهت رسیدن به تعریف نظری و چارچوب روشی دقیق درخصوص عدالت اجتماعی، ابتدا به بررسی رویکردها و دیدگاههای عدالت اجتماعی میپردازد تا به درک نشانههای اصلی و مفصلبندیهای خاص آن بپردازد.
به زعم شالی تحقیقات عدالت از نظر تاریخی در چارچوبی چندرشتهای توسعه یافته است. رشتههای مختلف درگیر درمباحث عدالت شامل فلسفه، جامعهشناسی، روانشناسی و اقتصاد است.
میتوان گفت بهطور گسترده اکثر رویکردهای فلسفی عدالت بر جنبههای هنجاری، عینی و ساختارهای تقویت عدالت در جامعه استوار است.
* عدالت از منظر روانشناسی
این پژوهش بیان میکند که از منظر روانشناسی، عدالت بیشتر به جنبههای ذهنی آن چه مردم آن را عادلانه یا ناعادلانه تصور میکنند مربوط است. روانشناسی کمتر به ساختار توجه کرده و بیشتر بر درک و توضیح نحوه تفکر و احساس مردم در مورد عدالت تمرکز دارد و عدالت را در سطح افراد بیان میکند.
او مینویسد روانشناسی در سطح فردی بیشترین همپوشانی را با مطالعات اخلاقی (Moral) دارد و فرایندهای شناختی و عاطفی به هنگام مواجه با بیعدالتی در افراد بسته به تفاوت آنها در درک، تفکر و اخلاقمداری متفاوت است. بررسی جامع فرایندهای روانشناسی مرتبط با عدالت مستلزم گنجاندن پویاییهای، بینفردی (Interpersonal) درونفردی (Individual) و درونگروهی (Intergroup) در مطالعات است.
* دیدگاه اقتصادی و جامعهشناسی عدالت
به زعم این پژوهشگر برخلاف دیدگاه اقتصادی عدالت که در سطح کلان به عنوان یک سیستم توزیع و در سطح خُرد به عنوان یک سیستم انتخاب عقلانی بررسی میشود، در جامعهشناسی عدالت به عنوان یک ارزش اجتماعی در داخل جامعه و گروههای مختلف موجود در جامعه تعیین میشود.
او معتقد است موضوع اصلی در مطالعات عدالت اجتماعی، بررسی ساختارهای موجود در جامعه است. به عبارت دقیقتر، جامعهشناسی پدیدههای عدالت جمعی را به تصویر میکشد، مسیری که در آن نهادهای اصلی جامعه، حقوق اساسی و وظایف را تعیین کرده و منافع حاصل از مشارکت اجتماعی را توزیع مینمایند در سطح بینفردی و بینگروهی مطالعات روانشناسی همپوشانی با مطالعات جامعهشناسی عدالت و عدالت توزیعی خواهد داشت.
* عدالت توزیعی (Distributive Justice)
به زعم شالی در خصوص اَشکال یا وجههای مختلف عدالت باید خاطرنشان ساخت که شکل اول عدالت توزیعی است که به عدالت درکشده از اصول و قواعد تنظیمکننده توزیع منابع و به ارزیابی نتایج واقعی توزیع در رابطه با نتایج مورد انتظار اشاره دارد.
عدالت در ارتباط با مفاهیمی مانند «مقایسۀ اجتماعی» و «احساس محرومیت اجتماعی» نمود پیدا میکنداو در ادامه مینویسد در مطالعات عدالت توزیعی توجه به چند مورد از اهمیت بالایی برخوردار است اولین مورد شناسایی اصول و قواعدی که باید برای نحوه توزیع عادلانە منابع اجتماعی یا بار فشارها مانند جرائم مورد استفاده قرار گیرد. مورد دوم بیعدالتی ناشی از قواعد توزیع چه پیامدهایی خواهد داشت.
* عدالت رویهای (Procedural Justice)
این پژوهشگر مینویسد عدالت رویهای است که دیرتر از عدالت توزیعی مطرح شده و بر عادلانه بودن رویهها و فرایندهای توزیع منابع تمرکز دارد. در این شکل عدالت تمرکز اصلی نه بر روی نتایج، بلکه درخصوص فرایندهای آن است. عقیده اصلی این دیدگاه این است که جریان منصفانه/عادلانه بیطرفانه با چه تصمیمهایی عملی خواهد شد. اگر نحوه تصمیمگیری عادلانه یا منصفانه تشخیص داده شود، احتمالا خروجی یا توزیع نهایی منابع به عنوان فرایندی عادلانه یا منصفانه پذیرفته خواهد شد.
* عدالت کیفری (Retributive)
این نویسنده بیان میکند که عدالت کیفری به نتایج منفی ناشی توزیع منابع اشاره دارد. از نظر تاریخی، تحقیقات عدالت توجه خود را معطوف به توزیع منابع مثبت کرده است. فرض حاکم این بوده است که رویکردهای مربوط به توزیع منافع مثبت در مورد توزیع منابع منفی نیز صدق میکند. اگرچه تحقیقات نشان داده است که عدالت مربوط به منابع مثبت و منفی ممکن است شامل فرایندهای متمایزی باشند این شکل از عدالت نیز در بین رشتههای مختلف قابل بررسی است.
او مینویسد عدالت کیفری در پی یافتن مجازات توزیع منفی مناسب برای افراد خاطی است. عدالت کیفری به جزا و تنبیه عادلانه برای عمل خطا و قانونشکنی مربوط است. مطالعات آلودگی آب و هوا و جرائم تخطی از استانداردهای تخلیه آن بیشتر در این بخش قرار میگیرد.
* عدالت ترمیمی (Restorative) و عدالت جبرانی (Reparative)
در چند دهە اخیر و با نقد رویکرد سنتی عدالت کیفری، گونە جدیدی از عدالت به عنوان عدالت جبرانی یا عدالت ترمیمی مطرح شده است. وجه چهارم عدالت نیز مشابه عدالت کیفری با نتایج منفی سروکار دارد. تأکید بر رویههای رسمی برای جبران عدالت، روی فرایندهای غیررسمی متمرکز است که به موجب آن قربانیان، بزهکاران و جوامع ترغیب میشوند تا گامی برای جبران آسیب بردارند.
به طور خلاصه تتبع نظری موضوع نشان میدهد که در ترسیم عدالت اجتماعی، نَه نسخۀ دستچپیها (یعنی برابری در فرصتها و برابرسازی نتایج) و نَه نسخۀ دستراستیها (یعنی فقط برابرسازی فرصتها و توجه به شایستگیها) نسخۀ کاملی برای کشور ماست؛ بلکه نیاز به یک دیدگاه ترکیبی و با توجه به ارزشهای بومی و به عبارتی مقتضیات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی(ایرانی – اسلامی) است.
در نهایت اینکه توصیۀ نوشتار حاضر درخصوص سنجش عدالت اجتماعی این است که عدالت در ارتباط با مفاهیمی مانند «مقایسۀ اجتماعی» و «احساس محرومیت اجتماعی»نمود پیدا میکند، ازاینرو نیاز به روشهای ترکیبی (کیفی و کمّی بصورت توأمان) جهت شناخت ادارک/ احساس و برخورداری از عدالت اجتماعی در جامعه وجود دارد، در این راستا روشهای کیفی عمیق پدیدارشناسی معمولا راهی به ذهنیت مخاطبان پیدا میکنند و تجارب زیستۀ افراد و مقتضیات زمانی و مکانی را در نظر میگیرند و میتوانند شاخصهای قابل توجهی جهت سنجش برای تحقیقات پهندامنۀ پیمایشی ایجاد کنند و با تلفیق رویکردهای کمّی و کیفی میتوان به شناخت عمیق و جدی از مخاطبان درخصوص عدالت اجتماعی رسید.
انتهای پیام/